عاشورا،نه آنکه تنها،روایت مردی باشد که هنوز جان در بدن داشت و سرش به دست شقی ترین انسان نماها بریده شد،ونه آنکه تنها،روایت زن تنهایی باشد که بر تل زینبیه می ایستد وبرسروصورت خود چنگ میزند و لحظه لحظه بریده شدن سرازجسم نیمه جان برادرش را فریادمیکشد،عاشورا روایت جمع اندکی ست در تقابل لشگری انبوه که به میدان نیامده اند جز با نیت به خون کشیدن مردی ازاهالی خدا که فطرس ملک ازبرکت وجود اوشفا یافته است.
عاشورا تنها، روایت گلوی کوچک طفل شش ماهه و غرق به خون شده حضرت آقا علی اصغروبریده شدن دستان عباسی نیست که درحسرت آوردن مشک آبی برای کودکان، به کوثرمیرسد.
عاشورا،دربدری های زینب است. چشمهای پرهراس کودکانی است که امامزاده بودند،یا نسبی ازامام داشتند .
عاشورا،آتش گرفتن خیمه ها وپای برهنه گریختن کودکان هراسان است .
عاشورا یعنی “حسین بن علی”
“صل الله علیک یا قتیل العبرات ”
هرچند بررسی گستره واقعه کربلااین معجزه خداوندگاربرای هدایت فرشیان،مجملی است که کمتردر حدیث هرچندمفصل معلوم می گردد،اما درهمین اندک به مبحثی نوپرداخته وباواکاوی ابعاد روانی ترس واضطراب درکودکانی که درواقعه عاشوراحضورداشته اند وصحنه های خاصی راشاهدبوده اند،نظرتنی چندازصاحب نظران راجویا میشویم تا دراین میان شایدبتوانیم ضمن آشکارترشدن نقش و رسالت خطیری که برعهده حضرت زینب سلام الله علیها قرارگرفته است به تاثیر تربیت اصولی وصحیح والدین درمقیاس اسلامی برروان آن کودکان شاهد برمصیبت عظیم فائق آییم .
دکتر پیمان هاشمیان فوق تخصص روانپزشکی کودکان درگفتگوباپایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین درخصوص ترس واضطراب کودکان، بخصوص مواجه شدن باصحنه هایی که آکنده ازتنش وعوامل بروزترس ونگرانی است میگوید:
اساسا کودکان با توجه به طبع های مختلفی که دارند میتوانند تحت تاثیر آموزه های تربیتی والدین، رفتارهای متفاوتی داشته باشند. بدون شک محیط آکنده ازآموزه های صحیح تربیتی ورفتاری والدین نقش بسزایی درروان فرزند باهرگونه طبع و سرشت خواهد داشت .
کودک وقتی درمحیطی رشد میکند که همواره از مهرومحبتهای اصولی والدین وآموزه های صحیح و شفاف دینی آکنده شده است،روان سالم تری خواهد داشت واگر کودکی درسیرزندگی خویش درمحیطی قرارداشته باشد که سراسراضطراب ونگرانی باشد قطعا دچار ترس واضطراب ودیگرعوارض نشات گرفته ازاین محیط خواهدبود واین یک امرطبیعی هست ضمن اینکه اگرغیر ازاین باشد سوال برانگیزاست.درحقیقت میتوان گفت انسان سالم نسبت به کنشهای اطراف واکنش نشان میدهد.
بطور مثال انسان با دیدن صحنه ترسناک باید بترسد ویابادیدن فرمی ازصحنه های پراسترس واضطراب،باید مضطرب شود وهمه اینها حالات روانی یک انسان سالم هست.
اما دراین میان،مهم چگونه کنارآمدن وتداوم این حالتها برای شخص است،یا به عبارت ساده ترچگونه پذیرفتن این تنشها ومدیریت آنهاست.
این فوق تخصص روانپزشکی کودکان با تاکید بروجود ترس واضطراب درکودکان حاضردرواقعه کربلامی افزاید: صرف نظر ازدیدگاه معنوی موضوع مورد بحث وفضای الهی حاکم بر واقعه کربلا، میتوان گفت که کودکان عاشوراهم البته با توجه به مراتب سن وسالی که داشتند درگیراین فرمهای روانی بوده اند، دیدن صحنه هایی همچون به جنگ رفتن یا کشته شدن پدر،عمو،برادر،نگرانی های های عمه و نهایتا همه این عوامل میتواند ترس واضطرابهای شدیدی را برکودکان وارد کند اما دراین میان بایستی به عقب برگشت وزمینه های رشدوتربیتی خانواده های این کودکان را بررسی کرد،قطعا آموزه های تربیتی این کودکان بی تاثیردرمدیریت وکاهش این ترس واضطراب نبوده است.
دکترهاشمیان درادامه با تاکید براین نکته که بروزترس واضطراب در انسان امری طبیعی هست اظهارمیدارد:
در چنین شرایطی حضور والدین والقاء حس عاطفی وآرامش بخش به فرزند،مانند درآغوش گرفتن کودک،نوازش ودلجویی کردن و..تاثیر بسزایی در مدیریت کودک درکاهش ترس و اضطراب درونی دارد،البته نباید ازعوامل “ریسک فاکتور”ها (risk factor) که میتوانند در این مدیریت خلل وارد کنندهم غافل باشیم .ریسک فاکتورهایی که میتوانند ضربه هایی به این قدرت غلبه برترس واضطراب واردآورند. واین ریسک فاکتورها هم درواقعه کربلای سیدالشهدا به دفعات وجود داشته است .
حجت الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی عضو هیئت علمی گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیزدرگفتگو با قدس آنلاین درپاسخ به این سوال که آموزه های اخلاقی تربیتی والدین کودکان حاضردرواقعه کربلا درسیرزندگی این کودکان چه نقشی در کنترل ترس واضطراب آنها داشته است و این مهم ازنگاه دینی چگونه تعریف میشود اظهارمیدارد،درپاسخ به این سوال وموضوع عمیقی که مطرح کرده اید، بایدچندنکته را مد نظرقرارداد:
اول : پدیده ترس هست که اولین عامل مشهوددرمیان کودکان ناظربرواقعه عاشورا بوده است . دیدن صحنه های آتش زدن خیمه ها،پدری که درمعرکه نبرد وکارزار قرارگرفته وبراثرزخم شمشیرها مجروح و خونین شده است و… همه اینها از جمله فاکتورهای بروزترس ومتعاقب آن اضطراب درکودکان استقطعا مادران این کودکانی که پدرانشان درمعرکه نبرد بوده اند یا کشته شده اند خودبا همه آن شرایط سخت روحی که داشته اند مدام سعی برآرامش بخشیدن به این فرزندان داشته اندکه میتوان گفت از جمله مهمترین عاملهای تسکین و کاهش ترس و اضطراب همین کودکان بوده است و دراین خصوص میتوان به نقش حضرت زینب سلام الله علیها اشاره نمود که آرامش دهنده بسیارموثری برای کوچکترها درآن معرکه بوده است .
دوم : هدف داربودن ومعنا بخش بودن این واقعه است که حضرت سیدالشهدا به دفعات ودرمواضع و مواقع مختلف،هدف رابیان وابعاد الهی آنرا ترسیم کرده اند.
سوم : اعمال عبادی واذکاروادعیه ای هست که بزگترهاهمواره درطول زندگی به آن مبادرت داشته اند وکودکان درسیرمراحل رشد ونموخود، این آرامش نشات گرفته ازاین اعمال را دیده وگرفته اند وبا طبعی آرام وصحیح برخواسته ازاعتقاداتی الهی رشد کرده اند وهمین آرامش حاکم برروان والدین که تا واقعه عاشوراهم ادامه داشته است موجب آرامش بخشی به کودکان و نوجوانان وتسکینی برترس و اضطرابهای بوجود آمده درآن واقعه ومصیبت عظیم بوده است.
حجت الاسلام دکتر آذربایجانی با تاکید براین نکته که نمیتوان ابعاد روحی روانی اهل بیت رابه لحاظ وابستگی به معصوم در مقیاس سایرانسانها سنجید می افزاید:
نقش حضرت زینب سلام الله علیها در آرامش بخشیدن به بازماندگان و بویژه کودکان واقعه عاشورابسیارمهم واساسی بوده است چرا که زینبی که خود چندین داغ دیده است،از یک سومیبایستی مصیبت درون خود را مدیریت کند، ازسویی به کودکان وبویژه حضرت رقیه رسیدگی کند و از سویی دیگر،خانواده ها و بازماندگان ازاصحاب سیدالشهدا را رسیدگی نماید، ضمن اینکه دهها کیلومترمسیر اسارت ودیدن سرهای بریده شده برنیزه هاو..ماجراها ومصیبتهای خاص خود را داشته است .
دکترسیدحمید خویی عضو هیات علمی دانشگاه تهران که پیش ازاین درسال جاری درسلسله نشستهای برنامه “این شبها”ی شبکه یک سیما به تشریح حوادث ایام عاشورا پرداخته است درگفتگو با قدس آنلاین ودر پاسخ به موضوع جایگاه ترس واضطراب درکودکان عاشورایی با اشاره به ابعادخلوص عاشورا میگوید:هرگزدرطول تاریخ اسلام، نقطه ای مثل کربلا وتاریخی مثل دهم محرم سال ۶۱ هجری اسلام به این درجه از خلوص، ودرمقابل نیز،کفربه این درجه ازخلوص نرسیده است وعاشورانقطه ای ازتاریخ است که هرگز امت اسلام مانند این روزخالص نشده بود. نقطه ای از تاریخ که استثناً حق وباطل صددرصد خالص شده است.
وی ادامه میدهد،تردیدی نیست که آناتومی و فیزیولوژی کودکان حاضردرواقعه کربلاهم مثل سایر انسانها بوده است و قطعا مانند تمام انسانهای متعارف، رنج وسختی زیادی رامتحمل شده اندو با این دیدگاه به صراحت میتوان گفت که آنها نیزبا دیدن آن صحنه های جنگ ودرگیری، دچار ترس واضطراب شدیدی بوده اند امااینگونه نبوده است که نتوانند این احساس را مدیریت کرده یا تحت کنترل داشته باشند .
دکتر خویی می افزاید،عاشوراهمه اش ترس واضطراب برای این کودکان بوده است اما این راهم بخوبی درک کرده بودندکه حرکت جهادی والدینشان درمسیرحقانیت است و این درک چیزی نبوده است جز آموزه هایی که در طول سیررشد خویش ازرفتاروبیان والدین خود دریافت کرده اند و به باور وآرامش آن رسیده اند وبراساس همین باور بوده است که توانسته بودندبه درجات بالایی ازآگاهی و درک محیط و مدیریت براین ترس و اضطراب برسند .
دکترسیداحمدطباطبایی عضوهیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی نیز درخصوص تاثیرعواطف تربیتی والدین کودکان ناظربرواقعه عاشورای۶۱هجری، درکاهش میزان ترس واضطراب بوجودآمده از معرکه نبرد میگوید:
سیدالشهدا درطول سفرهمواره نگاه ویژه ای ازجنبه های مختلف به کودکان داشته اند که این نگاه، نگاهی برخاسته ازحس عاطفی وتربیتی بوده است .ودرهمین خصوص میتوان به ماجرای وداع آن حضرت اشاره کردکه علیرغم اوج جنگ و درگیریهای اصحاب با سپاه مقابل،سیدالشهدا به خیمه ها وسراغ کودکان میروندوآنهارادرآغوش میگیرند وموردنوازش وملاطفت قرارمیدهند.
یا قضیه به دامان نشاندن بچه های مسلم بن عقیل ونوازش ودلجویی کردن ازآنان و…همه اینها نشان دهنده این مهم هست که این رفتارهاوآموزه های تربیتی ودینی،نقش بسیار مهمی دردرک بهترشرایط و هدفداربودن واقعه عاشورابه این کودکان داشته است که این خودتاثیربسزایی درکنترل آن ترس و اضطراب حاکم برمحیط ایفاکرده است .
این استاد دانشگاه بااشاره به نقش حضرت عباس ع می افزاید: حتی درعاشورا، میبینیم که در کشاکش معرکه نبرد حضرت سیدالشهدا به برادرشان حضرت عباس میفرمایند که کودکان تشنه هستند وازبرادرمیخواهندکه برای بچه هاآب بیاوردوبه کودکان برسد.
یا درجایی دیگر میبینیم که در مسیراسارت اهل بیت در حوالی شام، زنی جلومی آید وبه کودکان بازمانده ازواقعه عاشوراغذایی میدهدکه حضرت زینب به اومیگویند صدقه برماحرام است وسپس این کودکان دراوج گرسنگی وخستگی غذارابرمیگردانند که همین موضوع بیانگررشدآگاهی وفکری این کودکان واطاعت پذیری براساس آموزه های تربیتی والدین است ویا نمازخواندن وروزه گرفتن بچه های مسلم درزندان ویا رشادت ونبرد حضرت قاسم درسن نوجوانی ،که همه اینها شواهدی هست که نشان میدهد درک صحیحی ازهدفداربودن جهادوکشته شدن پدرانشان داشته اندوباآموزه های صحیحی ازرفتارهای تربیتی درمقیاس دینی رشد کرده اند.
ونهایتا میتوان گفت ،اینها مصداق همین تعریفی است که ازتاثیروالدین بررفتاروروان کودکان درسیررشدوتکامل ونقش آن برکاهش ترس واضطراب درمواقع بحران داشته ایم .
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن
قدس آنلاین