خلاصه و حقیقت و محتوای مهدویت منتهی شدن سیرجوامع جهان بسوی جامعه واحد و سعادت عمومی و امنیت و رفاه و تعاون و همکاری و همبستگی همگانی و حکومت حق و عدل جهانی و علبه حق بر باطل ،و جنود (الله) برجنود(شیطان) و نجات مستضعفان و نابودی مستکبران و خلافت مومنان و شایستگان به رهبری یک رجل ابر مرد الهی است که موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفاء پیغمبرآخر الزمان است.
این محتوا،و این هدف و این پایان و عاقبت مطلوب هر فطرت و خواسته وجدان هر انسان است.
حکومت عدل و نظام الهی و قانون واحد و لغو تبعیضات و برداشته شدن مرزها و آزادی انسان ها و برچیده شدن این رژیمها و نظامهای طاغوت پرور مطلوب بشر است.
کدام انسان است که با این همه مظالم و ستمگری ها موافق باشد؟ و کدام انسان است که با صرف این بودجه های تسلیحاتی سنگین و کمرشکن که برای حفظ رژیم ها و مرزهایی است که در اثر تقسیم دنیا به مناطق سلطهو نفوذ طاغوت ها و حزب ها و گروه های طاغوتی برقرار شده است موافق باشد.
این کشور گشائی ها و این توسعه طلبی ها که نمونه اش توسعه طلبی بی حد و حصر آمریکا تا کی باید ادامه داشته باشد؟
این آورگان فلسطین و این مسلمانانی که در فلسطین و غزه و سواحل رود اردن و جنوب لبنان زندگی می کنند طبق چه قانون فطرت پسند باید مورد اینهمه جنایات وحشیانه حکومت دست نشانده و تحمیلی اسرائیل قرار بگیرند؟
و این پشتیبانی بی دریغ آمریکا از این همه ظلم و شرارت و قتل عام کوچک و بزرگ و مرد چه توجیهی غیر از ماهیت صهیونیستی حکومت آمریکا دارد؟
این مردم مسلمان و محروم عربستان و حرمین شریفین با این ثروت سرشار و خدادای دارند که می تواند پرجمعیت ترین و وسیع ترین کشورهای دنیا را آبا د و مترقی و بی نیاز سازد چرا باید در فقر و عقب ماندگی باقی بمانند، و شاهزادگان سعودی و رژیم کثیف و هابی اموال ملی آنها را به یغما برده و در بانک های خارجی و در اختیار بیگانگان و استعمار آمریکا بگذارند و آنچه را هم بصورت ظاهر به مصارف حکومت و نگاهداری نظام وهابی سعودی می رسانند در حقیقت در شکل معامله اسحله و غیره به آمریکا بگردانند و بدتر از همه اینکه این روش های ضد اسلامی خود را پای اسلام قلمداد کرده و حکومت خود را که برخلاف مبانی حکومت اسلامی است و شرعی و اسلامی معرفی می نمایند.
چرا کارگر و کشاورزی در رژیم سرمایه داری و سوسیالیستی محکوم به استضعاف است در آن رژیم در استضعاف راکفلرها و هاریمن ها و اناسیس ها و دراین رژیم در استضعاف سازمان های کارگری و کشاورزی و حزب.
فطرت بشر همه اینها را محکوم می کند و ندا و نهضتی را که بخواهد به این نظام ها پایان دهد و پیامبر گونه و علی وار زمام امور را بدست بگیرد تایید می نماید.
در راه طاغوت در راه استقرار دیکتاتوری پهلوی ها و آتاتورک ها و هیلترها و کارترها و استالینها جنگ کردن جنگ با فطرت انسانیت است و اصولا نه فقط فطرت بشر با این مظاهر نفرت انگیز موافق نیست طبع جهان نیز مطابقت ندارد و عکس العمل های آن یا به اصطلاح آثار وضعی این اعمال و نابرابری ها سلب برکات و خیرات است.
پایان یافتن سلطه بشر بربشر و برقرارشدن حکومت عدل و نظام الهی و لغو این تبعیضات و برداشتن این مرزها همه مطلوب بشر است،و این سازمان ملل مصنوعی و آلت دست ابرقدرتها هم مجاز آن حقیقت است اگر عدل نباشد و اگر میل فطری بشر به عدل و امنیت و قانون و سازمان های احقاق حقوق نباشد زورمندان و تجاوزگران و سلطه جویان ناچار نمی شدند که مقاصد سوء خود را در زیر پوشش عدل و صلح و همزیستی مسالمت آمیز،حسن همجواری و حفظ امنیت و غیره به مردم عرضه کنند و نیازی به اینکه به ظلم و باطل لباس عدل و حق بپوشانند نداشتند،ولی چون فطرت بشر حق و عدل را می خواهد و از باطل و ظلم نفرت دارد اینان با اسم های بی مسمی مردم را فریب میدهند و حاصل آنکه بقول شاعر” این دروغ از راست میگیرد فروغ”
بنابراین این اجماع ملل و امم بر اینکه پایان جهان سعادت عمومی است ودر دنبال این تاریکی ها روشنایی است و مقاومت در برابر حق سرانجامش شکست و نابودی است. این اصل است ،اصل فطری است و اصلی که با سنت جهان و حرکت عالم و یا بنیاد جهان که بر حق بوده موافق است.
جوامع بشری همه برای پذیرفتن یک تصفیه دامنه دار آماده می گردد و همین که منادی عدل و مبشر ظهور حضرت مهدی اروحناه له فداه شروع آن تحول بزرگ را اعلام کند جز معاندین و آنانکه در این تحول باید تصفیه شوند همه خود را برای انجام آن آماده می سازند و از آن استقبال می نمایند. “ذالک بان الله هوالحق و ان مایدعون من دونه الباطل و ان الله هوالعلی الکبیر”