عارفان برخاسته از حوزه علمیه نجف که ما اصطلاحاً آنان را عرفای نحله نجف مینامیم، از ویژگیهای خاص و بسیار ممتازی برخوردار بودهاند و توفیق یافتهاند که بسیاری از طالبان کمال و معنویت را تا رسیدن به مقامات عالی سلوک و معنویت تربیت کنند.۱
نحله عرفانی نجف، عرفانی نشئت گرفته از کرامت الهی در سایه عبودیت است، بر خلاف عرفان تصوفی که ممکن است صوفی با ریاضتهای خاصّ، کارهای محیرالعقولی انجام دهد، بدون آنکه با خدای تعالی ارتباط داشته باشد. در عرفان ناب تشیع که اشراقات وارده در مسیر تعبد و قرب الی الله است، عالم ربانی نه تنها از اهداف دنیوی دور شده، بلکه از اهداف اخروی نیز گذشته و در فکر نهایت قرب به محبوب واقعی است. قوت و استحکام نحله نجف به گونهای است که در میان همه مدعیان معنویت، از درخشندگی ویژه برخوردار است. داشتن الگوهای قابل ارائه به نسل اندیشمند امروز و شیفتگان و دلدادگان روحانیت، نشان از سلامت سالکان این مسلک است که به قلل معنویت و درجات بالای انسانی صعود کردهاند. از این رو، تلاش ما در این نشریه آن است که به زندگی و نحوه سلوک علمای اخلاقی و عرفای ربانی حوزه نجف اشرف نگاهی گذرا کنیم؛ نحلهای که به رغم دشمنیهای مدعیان معنویت، با ظهور ستارگان درخشنده در آسمان معنویت خود، هنوز در گذر زمان خاموش نشده است و نورافشانی میکند
سکاندار و سرسلسله این نحله، در قرن سیزدهم هجری قمری میزیست و متأسفانه ارتباط وی با علمای گذشته چندان روشن نیست. وی شخصیت ممتاز و بینظیری است که با نفحات رحمانی و الطاف ربّانی و مجاهدتهای خالصانه، از غیرحق برید و شیفته جمال محبوب شد. ایشان شیدای دلسوخته و محبوب قلوب عارفان، عارف بالله و فقیه وارسته، آیتالله سید علی شوشتری قدسسرّهالشریف است.
طلوع خورشید عرفان
سید علی در سال ۱۲۲۳ق۲ در شهر شوشتر در خانواده علم و سیادت و تقوا دیده به جهان گشود. پدر ایشان مرحوم سید محمد، از بزرگان و چهرههای وجیه شهر شوشتر بود.
از آنجا که خانواده و اصالت خانوادگی، یکی از مهمترین ارکان تربیت و پیشرفت انسان است، از این رو هر چه کمالات و استعدادهای معنوی در یک نسل و نژاد بیشتر باشد، بیشتر میتوان امید و آرزوی فرزندانی را داشت که وارث همه خوبیها باشند، و مرحوم سید علی شوشتری وارث یک نسل انسانهای پرهیزکار و وارسته است و بدین جهت، از این سلسله جلیل، انتظار چنین فرزند کامل و مستعد و صاحب نبوغی دور از انتظار نیست.
سید علی شوشتریرحمهالله فرزند سید محمد، فرزند سید طیب فرزند، سید نورالدین، فرزند نعمتالله جزایری۳ است. مرحوم جزایری خود از علما و محدثان بزرگواری است که در زمان علّامه مجلسیرحمهالله زندگی میکرد. سید نعمتالله و اجداد بزرگوار آن جناب، از صدر اسلام، همه امامی مذهب و هر یک در عصر خود در علم و زهد و تقوا یگانه بودند. «ایشان از مؤلفین مشهور و صاحب تألیفات متعدد میباشد. ایشان به درخواست مردم شوشتر به آن شهر هجرت کرده و در آن شهر به ترویج تبلیغ معارف و تأسیس مدرسه علمیه مشغول میشود. شهر شوشتر از آن زمان به برکت حضور مرحوم سید نعمتالله و فرزندان گرانقدر ایشان خصوصاً عارف و عالم جلیلالقدر سید علی شوشتری، به شهر علم و تقوا شناخته شده است. مرحوم سید نعمتالله با یازده واسطه به سید عبدالله فرزند امام کاظمعلیهالسلام میرسد که سلسله جلیله سادات این شجره به این ترتیب هستند: سید نعمتالله بن سید عبدالله بن سید محمد بن سید حسین بن سید احمد بن سید محمود بن سید غیاثالدین بن سید مجدالدین بن سید نورالدین بن سید سعیدالدین بن سید عیسی بن سید موسی بن سید عبدالله بن امام موسی بن جعفرعلیهالسلام».۴
تحصیلات
مرحوم سید علی شوشتریرحمهالله پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و عمومی، برای تحصیل و تکمیل علوم حوزوی به نجف اشرف رفت با توجه به هوش و استعداد وافر و تربیت خوب خانوادگی و به زودی در بسیاری از علوم پیشرفت کرد و با تلاش و کوشش فراوان و بهرهمندی از محضر علمای آن عصر به درجه اجتهاد نایل آمد.
بازگشت به وطن
او پس از رسیدن به اجتهاد، برای تبلیغ و ترویج احکام دین به شهر خود شوشتر بازگشت و مشغول تبیین و تبلیغ معارف و احکام اسلام شد. به جهت مقامات علمی و شخصیتی ایشان مردم در بسیاری از امور از جمله قضاوت و اصلاح و حلّ و فتق امور به ایشان مراجعه میکردند. البته مدت اقامت ایشان در این شهر معلوم نیست، لکن بنابر نقل بعضی بزرگان از جمله مرحوم علامه طباطبایی و برخی کتب از جمله طرائقالحقایق، مرحوم سید علی شوشتری در اثر انقلاب و عنایتی الهی، مجدداً عازم نجف شد، لکن نه برای تحصیل علم، بلکه برای رسیدن به حقیقت و درجات عالی اخلاقی و عرفانی و مقامات انسان کامل. این هجرت البته منتهی به اقامت دائم ایشان در مشهد حضرت امیرالمؤمنانعلیهالسلام گردید و او تا آخر عمر به تهذیب نفس، عزلت، تربیت و تزکیه نفوس مستعد پرداخت.
واقعه معنوی
علامه طباطباییرحمهالله علت هجرت مرحوم شوشتری را چنین بیان فرموده:
بیش از یکصد سال پیش در شوشتر، آقا سید علی شوشتری به امر قضا و تدریس و مراجعات مردم مشغول بود. یک روز ناگهان کسی در منزل را میزند. از او سؤال میشود که چه کار دارید. مرد پاسخ میگوید که فلان حکمی که طبق دعوی شهود آن را صادر کردهاید، برای فلان کس نیست؛ آن ملک برای طفل صغیر یتیمی است که قباله آن در فلان محل دفن است. این راهی که شما در پیش گرفتهاید، ناصحیح است و راه شما نیست. آیتالله شوشتری میگوید: مگر من خطا رفتهام؟ مرد میگوید: سخن همان است که گفتیم. این را میگوید و میرود. آیتالله شوشتری در فکر فرو میرود که این مرد، که بود؟ در صدد تحقیق بر میآید، معلوم میشود که در همان محل، قباله ملک یتیم مدفون است و شهود بر ملکیت فلان، شاهد زور بودهاند. با خود میگوید: مبادا بسیاری از حکمهایی که دادهایم، از این قبیل باشد و وحشت و هراس او را میگیرد. شب بعد نیز همان مرد میآید و به او میگوید: راه این نیست که شما میروید و شب سوم نیز عین واقعه تکرار میشود و آنگاه میگوید: معطل نشوید، فوراً تمام اثاث خانه را جمع کرده، خانه را بفروشید و به نجف اشرف مشرف شوید و وظایفی را که به شما گفتهام، انجام دهید و پس از شش ماه در وادیالسلام نجف به انتظار من باشید.
مرحوم شوشتری بیدرنگ مهیا میشود، خانه را میفروشد. و آماده حرکت به سوی نجف اشرف میشود. به محض آنکه وارد نجف میشود، در وادیالسلام هنگام طلوع آفتاب، بار دیگر مرد را میبیند که گویی از زمین جوشیده و در برابرش حاضر شده است. مرد دستورهایی میدهد و پنهان میشود. مرحوم وارد نجف اشرف میشود و طبق دستورها عمل میکند تا به درجه و مقامی میرسد که قابل ذکر نیست».۵
یکی از پرورشیافتگان
یکی از شاگردان مرحوم شوشتری، عالم ربّانی مرحوم شیخ مرتضی انصاری است. ایشان بدون تردید از جمله فقیهان وارستهای است که در صف مقدم کاروان فقاهت شیعه قرار دارد و از بنیانگذاران تفکر فقهی معاصر شیعه است.
شیخ مرتضی انصاری در کسب علوم خارقالعاده بود و خیلی زود به مقام اجتهاد رسید. از شگفتیهای شیخ و آثار نبوغ ایشان تألیفات نو و بینظیری است که از ایشان به جای مانده است. علامه آقا بزرگ تهرانی مینویسد: فرائدالاصول تألیف شیخ مرتضی انصاری است. و از کتب متداول درسی است که شهرت بسیار دارد و هیچ فقیهی نه از متقدمان و نه از متأخران مانند آن تألیف نکرده است. دیگر از آثار ایشان کتاب المکاسب، کتاب الصلاه و کتاب الطهارت است.
آیتالله شبیری زنجانی میگوید:
«از وفات شیخ تا الآن (۱۴۱۴ق) ۱۳۳ سال میگذرد. اگر فرض کنیم که شیخ از سی سال قبل از فوتش مدرس عالی مقامی بوده است، اکنون تقریباً ۱۶۰ سال از آن زمان میگذرد. در طول این مدت تمام افکاری که در مجامع علمی و حوزههای شیعه مطرح و مدار بحث بوده، یا سخنان شیخ بوده و یا از سخنان ایشان الهام گرفته است و این مطلبی که قابل انکار نیست و برای همه ما ملموس است».۶
شیخ انصاری به خوبی میدانست که کسب علم اگر بدون رسیدن به درجات عالی انسانیت باشد، نه تنها کافی نیست، بلکه حتی مضر است. بنابراین او درصدد تهذیب نفس و سیر و سلوک برآمد، آن هم با راهنمایی استادی بزرگ که همه وادیهای سیر و سلوک را پیموده باشد. از این رو، به محضر سید علی شوشتری بار مییابد. مرحوم آیتالله ملا حسینقلی همدانی میفرماید:
«مدتی بود که در نجف اشرف به درس شیخ انصاری حاضر میشدیم. روزی متوجه شدم که شیخ روزهای چهارشنبه به منزل آقا سید علی شوشتری میرود. من نیز به آنجا رفتم و شیخ را دیدم که چون شاگردان نشسته و سید بر مسند استادی جای گرفته است. با خود گفتم که من نیز باید همیشه به این درس حاضر شوم. چون برخاستم، سید رو به من کرد و گفت: اگر خواستی، تو نیز بیا و از آن روز به بعد همواره به حضورش شرفیاب شدم».
صمیمیت و ارتباط مرحوم شیخ اعظم با مرحوم شوشتری بسیار خوب بود. مرحوم شوشتری از فقهای بزرگ بود، ولی به دلیل ارادتی که داشت، در درس شیخ اعظم شرکت میکرد. آیت الله شبیری زنجانی میگوید:
«اینکه نام مرحوم شوشتری جزء شاگردان شیخ اعظم ذکر نشده، ممکن است به یکی از دلایل زیر باشد… . شاید خود آقا سید علی هم نمیخواسته که شیخ او را معرفی کند. ممکن است در خیلی جاها آقای سید علی خودش را مستغنی میدانست و شاید روی ارادتی که به شیخ داشته، در درس او شرکت میکرده».
ویژگیهای سلوکی مکتب عرفانی نجف
از ویژگیهای بارز مکتب عرفانی نجف، زهدورزی و فرار و دوری از لذتهای زودگذر دنیا و به قدر نیاز بهرهگرفتن از مطامع دنیاست. سید محسن امین در اعیان الشیعه نقل میکند:
«بعد از وفات سید محمد – پدر سید علی شوشتری – که از بزرگان شوشتر بود، آنچه نصیب سید علی شد، نزدیک به سه هزار تومان است که آن را به برادرش سید احمد تحویل میدهد تا خرج فقرا و مستحقان کند».۷
زندگی شیخ انصاری نیز در حد فقرا بود و در زمان مرجعیت، زهد و سختگیری او بیشتر شد؛ درحالی که سالیانه مبلغ دویستهزار تومان که در زمان شیخ بسیار ارزش داشت، به محضرش میرسید و او تقسیم میکرد و هر سال هفتصد تومان یکی از بازرگانان شهر بخارا از مال خود نه از سهم امام برای هزینه شیخ میفرستاد؛ ولی آن فقیه زاهد، آنها را به طلاب و مستحقان میداد. شیخ پس از مرگ بیش از هفده تومان از مال دنیا از خود باقی نگذاشت و این مبلغ را هم مقروض بود.۸
مرحوم صاحب جواهر مرجع تقلید عصر شیخ اعظم به صراحت میگوید که باید بعد از وی، از شیخ تقلید کرد و پس از وفات صاحب جواهر حوزه نجف و علما میپذیرند که او باید مرج تقلید عام شود، ولی خود شیخ امتناع میکند و میگوید: سیدالعلماء در بابل مازندران از من اعلم است. طی چند ماه که سید العلماء با شیخ مکاتبه میکند و شیخ را قانع میکند و آن وقت شیخ رساله میدهد.۹
مرحوم شوشتری نیز با آنکه شیخ وصیت کرده بود مرجعیت را بر عهده گیرد، پس از وفات شیخ، در منزل خود را بست و مرجعیت را به افراد دیگر واگذاشت.
رحلت غمبار
اسوه بینظیر علم و عرفان، آیتالله سید علی شوشتری، پس از سالها مجاهدت و پیمودن منازل و مقامات عالی عرفانی و پرورش سالکان و معلمان عرفان به جوار دوست راه یافت. مؤلف دارالسلام میفرماید، او در ورع و زهد و تقوا سلمان عصر و مقداد دهر خود بود، و مردم را بر این گمان بود که خدمت امام عصرعلیهالسلام شرفیاب میشود و معروف به کرامات بود.۱۰ روح لطیف و ملکوتی آسمان عرفان، در سال ۱۲۸۳قمری غروب کرد و پیکر مطهرش را در مقبره متصل به درب قبله مقابل مقبره شیخ انصاری در صحن مطهر حضرت امیرمؤمنانعلیهالسلام دفن کردند.۱۱
پینوشتها:
۱٫ باید یادآوری کنیم که مقصود ما از عرفای نحله نجف، مرحوم سید علی شوشتری و شاگردان اوست، به ویژه مرحوم ملاحسینقلی همدانی و تربیتیافتگان خاصّ ایشان است.
۲٫ الذریعه: طبقات اعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانی، ص۶۸۲٫
۳٫ الکرام البرره، ص۶۸۲؛ طبقات اعلام الشیعه، آقا بزرگ تهرانی.
۴٫ مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۸، ص۳۵۷٫
۵٫ رسالهلبالباب در سیر و سلوک اولی اللباب، محمد حسین تهرانی.
۶٫ ابعاد شخصیت شیخ انصاری، مصاحبه با آیتالله شبیری زنجانی.
۷٫ اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱۶٫
۸٫ زندگینامه استادالفقها شیخ انصاری، ضیاءالدین سبط الشیخ، ص۱۴۷٫
۹٫ ابعاد شخصیت شیخ انصاری، مصاحبه با آیتالله شبیری.
۱۰٫ دارالسلام، ص۵۵۱٫
۱۱٫ اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۱۶