۳ام، اردیبهشت ۱۳۹۲

www.roozevasl.com
telegram: @roozevasl

گفتگو با حجّت الاسلام حسینی زابلی
با توجّه به نگرانی هایی که برخی از علما درباره احتمال وقوع بلایای طبیعی مطرح کرده اند و پرسش هایی که مردم در این باره دارند، گذشته از اینکه آیا این احتمال به وقوع خواهد پیوست یا خیر، بر اساس آموزه های دینی و شیعی، چه توصیه هایی در این شرایط برای مؤمنان می فرمایید؟

با توجّه به نگرانی هایی که برخی از علما درباره احتمال وقوع بلایای طبیعی مطرح کرده اند و پرسش هایی که مردم در این باره دارند، گذشته از اینکه آیا این احتمال به وقوع خواهد پیوست یا خیر، بر اساس آموزه های دینی و شیعی، چه توصیه هایی در این شرایط برای مؤمنان می فرمایید؟

نه تنها در شرایط فعلی که احتمال حوادث غیر مترقبه و پیش بینی نشده یا همان بلایای طبیعی مطرح است، بلکه در هر شرایطی انسان باید حالت تضرّع و التجا به خداوند و ائمه (علیهم السلام) و به ویژه امام زمان (عج) را داشته باشد. بله، به طور کلّی زلزله خواهد آمد، امّا چه وقت؟ کجا؟ و چه جور؟ (با چه درجه و چه ریشتری؟) این مسئله قابل پیش گویی قطعی نیست. این عالم، مالک، صاحب و ولیّ ای دارد که «ربّانی آیات» اوست. بنابراین نباید نگران و مضطرب باشیم که حوادثی در پیش است؛ حوادث همیشه در پیش است.

امّا اینکه چه کنیم که از این حوادث به دور باشیم؛ طبعاً توسّلات و ادعیه مؤثّر است. در روایات ما آمده است: «الدّعاء یردّ القضاء ولو اُبرم إبراما۱؛ دعا سرنوشت را تغییر می دهد، هر چند محکم شده باشد»، «الدّعاء مخّ العباده؛ دعا،۲ مغز عبادت است»،۳ «الدّعاء تُرس المؤمن؛۴ دعا سپر مؤمن است»

خداوند در آیات قرآن می فرماید: «ما یعبأ بکم ربّی لولا دعاؤکم؛۵ اگر دعای شما نباشد، پروردگار هم هیچ اعتنایی به شما نمی کند.»
دعا بسیار خوب و نسبت به آن تأکید شده است. امّا اینکه فکر کنیم کار ما فقط دعاست و گوشه خانه بنشینیم هم درست نیست.

اگر ما چنین احتمالی را می دهیم باید سعی کنیم که به گونه ای بنا بسازیم که دور از حوادث و تلفات قرار بگیریم. سعی کنیم کنار گسل یا روی گسل نباشد و اگر هست، بناها را محکم بسازیم. یکی از مواردی که مصداق این فرموده امیرالمؤمنین (ع) است: «کن لدنیاک کأنّک تعیش أبدأً۶ و … برای دنیای خودت چنان عمل کن که گویی برای همیشه زنده خواهی ماند و برای آخرتت چنان عمل کن که گویی فردا خواهی مرد.» همین محکم کاری در ساخت و ساز است، امّا در مجموع، دعا لازم است و فراموش نکنیم که دعا نیز یکی از «مقدّرات» است؛ یعنی اگر شب جمعه ای آمد و انسان دعایی کرد، عرفه ای بود و دعایی کرد، شب قدری توفیق یافت و دعا کرد خداوند به او عطای ویژه می فرماید، در غیر این صورت، میزان بهره مندی او همان بهره مندی عموم انسان هاست.

بیان عوامانه اش چنین است که مثلاً، پذیرایی عمومی از میهمان همین چای و شیرینی و میوه است، امّا میزبان می گوید، اگر ناهار هم طلب کرد، به او بدهید. حال در سفره زمینی نیز، چه دشمن، چه دوست از نعمت های عمومی خداوند بهره مند می شود، امّا خداوند اراده فرموده است که، اگر کسی نیمه شبی دستی برآورد و دعایی کرد به او عطا می نماید. بنابراین خود دعا هم یکی از مقدّرات است.
یعنی اگر فرد نخواهد، به او عطا نمی شود؟ مثلاً در موضوع گفت وگوی ما، اگر از خداوند طلب امان و پناه از بلا نکند، بهره ای نمی گیرد؟

بله، در صورتی که طلب کند، آن هم با شرایط ویژه استجابت دعا به درگاه خدا رود، چون خود دعا هم شرایطی دارد. حتّی در شرایطی برخی از اعمال ما دعا را حبس می کند. در دعای شریف کمیل می خوانیم: «اللهّم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء؛۷ خدایا گناهانی را که من مرتکب شده ام و دعا را حبس می کند، بیامرز.» از امام سجّاد (ع) پرسیدند: یابن رسول الله اینها چه گناهانی است که موجب حبس دعا می شود؟ فرمود: «اوّل کسی که کینه برادر مسلمانش را در دل داشته باشد، دعایش مستجاب نمی شود» پس اوّل باید برود دلش را پاک نماید و بعد خدا را بخواند والّا با این کیفیت هرچه خدا را بخواند، دعایش اصلاً بالا نمی رود و مستجاب نمی شود. در تعقیبات نماز ظهر هم می خوانیم: «خدایا به تو پناه می برم از دعایی که شنیده نمی شود.»

امام سجّاد (ع) در ادامه فرمودند: «دوم، کسی که با همسر بداخلاق و تندخو باشد، دعایش مستجاب نمی شود.» یا اینکه فرمودند: «کسی که بد زبان است، دعایش مستجاب نمی شود.» اینها مواردی است که مانع استجابت دعا می شود.

البتّه چنانچه با رعایت همه شرایط دعا کردیم ولی مستجاب نشد، صلاح و منفعت بلند مدّت ما در آن بوده است.
در دعای افتتاح می خوانیم: «شاید آنچه از دست من بازداشته شده است [آن را به دست نیاوردم] برای من بهتر [از آنچه که طلب می کردم] است زیرا تو سرانجام و پایان امور را می دانی.»

امیرالمؤمنین (ع) در حسّاس ترین لحظات زندگیشان که در حال ارتحال از این دنیا بودند، چشم های مبارک خود را گشودند و به حسنین (ع) فرمودند: «شما دو نفر را و هر کس را که وصیّتم به او برسد سفارش می کنم که… امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید زیرا موجب می شود افراد شرور بر شما مسلّط گردند، آنگاه خوبان شما هم که دعا کنند، مستجاب نمی شود.»

بعضی این طور می گویند که دعا در این موارد چه ضرورتی دارد؟ اگر مقدّر باشد، می میریم و اگر نباشد، زنده می مانیم؟ شما چه می فرمایید؟

البتّه همه عالم سرنوشتی دارد و ما منکر آن سرنوشت نیستیم. حضرت علی (ع) از کنار دیوار خمیده ای که احتمال می رفت فرو بریزد، به کناری رفتند، برخی از اصحاب عرض کردند: آیا از تقدیر و سرنوشت فرار می کنی؟ فرمودند: خیر، از «قضا»ی خدا به «قَدَر» او پناه می برم.

این مطلب شرح و توضیح دارد که فرصت مبسوط تری می طلبد اجمالاً یعنی اینکه قضای خدا این است که این دیوار خمیده در این حالت فرو ریزد و کسی که آنجا ایستاده در اثر این کار بمیرد و از این قضا به قدر خدا پناه می بریم که اگر از زیر دیوار به کنار رود زنده می ماند. که بحث قضا و قدر در تمام مراحل هستی جریان و حضور دارد. خداوند متعال می فرماید: «إنّا کلّ شیءٍ خلقناه بقدرٍ۸ٍ؛ ماییم هر چیزی را به اندازه آفریدیم.»، «و إن من شیءٍ الّا عندنا خزائنه و ما ننزّله إلّا بقدرٍ معلومٍ؛۹ و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه ای معیّن فرو نمی فرستیم.»، یعنی همه عالم دارای سرنوشت و «قضایی» است و این به معنی حکمی مسلّم است، ولی «قدر» به معنی اندازه آن حکم است.

به عنوان مثال خداوند می فرماید: «و قضی ربّک أن لا تعبدوا إلّا إیّاه؛۱۰ و پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را نپرستید» این قضا و حکم الهی است، امّا قدر آن چگونه است قدر آن حکم کلّی، مصادیق احکام؛ مانند: نماز، روزه، زکات، حج و… است که در آیات دیگر به تفصیل بیان شده است این از جهت [احکام] تشریعی، از جهت تکوینی نیز به عنوان مثال، قضای الهی آن است که: «کلّ نفسٍ ذائقه الموت،۱۱ هر نفسی چشَنده [طعم] مرگ است.» امّا قدر و اندازه آن این است که هر کس روزی با یک حادثه ای از دنیا می رود؛ یکی توسط سیل، دیگری توسط زلزله، در بیماری، در جنگ و… . اینها اندازه ها و قدر آن قضا (مردن) است. بنابراین قضا یعنی حکم اجتناب ناپذیر و قدر، اندازه و مقدار و میزان آن حکم است.

توسّلات به وجود مقدّس امام زمان (عج) چه جایگاهی دارد؟

وقتی ما به امام زمان (ع) متوسّل می شویم، به عنوان مثال، برای سلامتی ایشان صدقه می دهیم یا برای سلامتی وجود مبارکشان دعا می کنیم، یک وسیله و یک مقدّمه برای ایجاد ارتباط با آن حضرت (ع) است وگرنه امام علی (ع) می دانند چه بخورند، چه وقت بخورند و چقدر بخورند. بنابراین بیماری برای حضرت (ع) مطرح نیست. اصلاً بقا و سلامتی وجود ما به برکت وجود آن حضرت است. در دعا می خوانیم «بیمنه رُزق الوری؛۱۲ به برکت او به دیگر مخلوقات روزی داده می شود.» از جمله این مخلوقات، جبرئیل است؛ یعنی جبرئیل به برکت وجود امام زمان (عج) زنده است و نفس می کشد و حیات دارد. همچنین اسرافیل و عزرائیل و میکائیل. درست است که اینها ملک مقرّبند، امّا قرب اینها قرب صوری است، مثل نگهبان دم در که از همه رفت و آمد ها باخبر است، امّا دلیل بر قرب نیست. او وسیله انجام کارهای صاحب خانه است؛ امّا محبوب و دوست واقعی او نیست.

رسول اعظم الهی (ص) فرمودند: «مرا وقتی با خداوند است که هیچ کس نه ملک مقرّب و نه پیامبر صاحب رسالتی به آن راه ندارد.»۱۳

فرشته گر چه دارد قرب درگاه
نگنجد با مقام «لی مع الله»
در این موضع که نور حق دمیده است
چه جای گفت و گوی جبرئیل است
در این مشهد که انوار تجلّی است
سخن دارم بر این ناگفتن اولی است

جبرئیل در توصیف قرب رسول خدا (ص) به خدا در شب معراج می گوید: در آن سیر به مقامی رسیدیم که اگر ذرّه ای بالاتر می رفتم می سوختم.

بنابراین حضرات اهل بیت (ع)؛ به ویژه وجود امام زمان (عج) از چنین مرتبه وجودی برخوردارند و صاحب مقام شفاعت هستند.

از جهت بعد بشری و عنصری (ناسوتی) نیز اگر بخواهیم توضیح بدهیم، می گوییم: درست است که اینها وجود بشری دارند، امّا چگونه بشرهایی؟ آیا ابوجهل و پیغمبر (ص) از جهت بشری مثل هم هستند؟

در حال حاضر بشر از لحاظ علمی بسیار پیشرفت کرده است به نحوی که نمی توان حتّی این پیشرفت را در فرصتی محدود بیان کرد و همه این موفقیّت را در اثر استفاده از حدود یک هشتم سلول های مغزی اش بدست آورده است. خب اگر این بهره گیری به دو هشتم برسد، لابد شقّ القمر می کند، اگر استفاده به سه هشتم برسد، ردّ الشمس می کند.

حال، امام عصر (عج) که از تمام ظرفیّت مغزشان استفاده می کنند نمی توانند صرفاً از طریق یک نگاه و یک عطف توجّه امور، عوالم را به سرانجام برسانند؟

امروز امیر در میخانه، امام زمان (عج) است و ما باید عرض ادبمان به ساحت مقدّس امام زمان (عج) باشد. در قالب دو سلام که صبح و شام به ما تأکید شده است، اهمیّت توسّل و تسلیم به این ذوات مقدّس را گوشزد کرده اند: اوّل، سلام به امام حسین (ع) و دوم، سلام به امام زمان (عج).

توسّلات ما به امام زمان (عج) از باب ایجاد رابطه است. به قول شاعر:

در دل دوست به صد حیله رهی باید جست

مثلاً شما می گویید حسین جان! قربان گنبدت، قربان کبوترهای حرمت. مگر گنبد و ضریح قربانی می خواهد؟
نه، این برای نشان دادن علاقه و عشق ماست. خداوند در قرآن کریم نیز می فرماید: «یا أیّها الّذین أمنو اصبروا و صابروا و رابطوا…؛۱۴ ای کسانی که ایمان آورده اید، صبر کنید و ایستادگی ورزید و مرابطه داشته باشید» یعنی با امامتان ارتباط و مرابطه داشته باشید؛ به صورت اینکه صدقه بدهید، دعا کنید برای سلامتیشان، سلام بدهید و … به هر شکل ممکن توسّل به حضرت، موجب ایجاد ارتباط است و گفت وگو در این موضوع هم روزی ما است. در زیارت عاشورا می خوانیم که محبّت و ولایت شما رزق و روزی ما است.

این توسّلات به هیچ وجه رنگ شرک ندارند. خداوند می فرماید: «من دون الله انداداً؛ ۱۵ برخی از مردم، در برابر خدا همانندهایی برای او برمی گزینند.»

بوسیدن حجرالأسود برای تقرّب به خدا اشکالی ندارد و استلام آن لازم است. پس اگر «من الله» (از خدا) باشد، این توحید است امّا اگر «من دون الله» (غیر خدا) باشد، شرک است و توسّلات ما «من الله» است.

ما می گوییم: «السّلام علیک یا داعی الله و ربّانی آیاته؛۱۷ سلام بر تو ای دعوت کننده به سوی خدا و تربیت کننده آیات الهی» و خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «این است که شما را از خاک آفرید»۱۸ «و از آیات او آفرینش آسمان ها و زمین است.»۱۹

معمولاً می پرسند چطور در مملکت کفر و در میان کفّار بلا نمی آید و خدا آنها را عذاب نمی کند، امّا در مملکت دینی و در میان مسلمانان خدا عقوبت می کند؟

در مملکت کفّار نه تنها نباید بلا بیاید، بلکه طبق آیه شریف قرآن «اگر بیم آن نبود که [همه] مردم [در انکار خدا] امّتی واحد شوند، قطعاً برای خانه های آنان که به [خدای] رحمان کفر می ورزیدند، سقف ها و نردبان هایی از نقره که بر آنها بالا روند، قرار می دادیم.»۲۰ آنها آخرتی که ندارند، هر چه دارند همین دنیاست. البتّه الآن می بینیم که بلاها به آنها هم می رسد. این مطلب در بیان شاعران هم منعکس شده است که:

هر که در این بزم مقرّب تر است
جام بلا بیشترش می دهند

به جبرئیل امین خطاب رسید که برو، دیگ غذای آن پیرزن را واژگون کن و از آن طرف به آن کسی که دارد با ما مخالفت می کند و کنار دریا نشسته و منتظر صید است، یک ماهی به تورش بینداز. اینها شرح مفصّل تری دارد که آن را برای یک فرصت دیگر می گذاریم.

پی نوشت ها:

۱٫میزان الحکمـه، ج ۳، ص ۲۴۷٫
۲٫رسول خدا (ص)، بحارالأنوار، ج ۳، ص ۳۰۰٫
۳٫امیرالمؤمنین (ع).
۴٫الکافی، ج ۲، ص ۴۶۸٫
۵٫سوره فرقان (۲۵)، آیه ۷۷٫
۶٫بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۱۳۹؛ وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۵۳۵٫
۷٫مفاتیح الجنان، دعای کمیل.
۸٫سوره قمر (۵۴)، آیه ۴۹٫
۹٫سوره حجر (۱۵)، آیه ۲۱٫
۱۰٫سوره اسراء (۱۷)، آیه ۲۳٫
۱۱٫سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۸۵؛ سوره انبیاء (۲۱)، آیه ۳۵؛ سوره عنکبوت (۲۹)، آیه ۵۷٫
۱۲٫مفاتیح الجنان، دعای عدیله.
۱۳٫علّامه طباطبایی، سنن النّبی (ص)؛ ترجمه محمّد هادی فقیهی، ج ۱، ص ۴۱۰٫
۱۴٫سوره آل عمران (۳)، آیه ۲۰۰٫
۱۵٫سوره بقره (۲)، آیه ۱۶۵٫
۱۶٫الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۶۷؛ بحارلأنوار، ج ۵۳، ص ۱۷۸٫
۱۷٫مفاتیح الجنان، زیارت آل یاسین.
۱۸٫سوره روم (۳۰)، آیه ۲۰٫
۱۹٫سوره شوری (۴۲)، آیه ۲۹٫
۲۰٫سوره زخرف (۴۳)، آیه ۳۳٫

نظري بگذاريد