به مناسبت سالروز ولادت خاتم الفقها،آیت الله شیخ مرتضی انصاری
شنیدنیهایی از زندگی شیخ انصاری
شیخ مرتضی انصاری، شخصیت برجسته جهان تشیع که نقش عظیمی در بسط فقه و اصول فقه داشته و زحمات بسیاری در گسترش اسلام ناب محمدی متحمل شده است، نگین فقاهت و یکی از بی بدیل ترین علمای شیعه است که از دودمان جابر بن عبدالله انصاری صحابی معروف و خوشنام پیامبر بزرگ اسلام(ص) می باشد.
بخش دوم مطلب “شیخ انصاری، نگین فقاهت” تقدیم شما می شود:
تالیفات و آثار
شیخ اعظم افزون بر ۳۲ رساله و اثر علمی نگاشته که محور بیشتر این آثار، فقه و اصول فقه است.از جمله اثار ارزشمند ایشان می توان به : ۱- المکاسب (فقه) شامل مکاسب محرمه، خیارات و احکام عمومی معاملات. ۲- فرائدالاصول (اصول) شامل مباحث الفا۱ امارت و اصول عملی. اشاره کرد. این دو کتاب عالیترین روشهای فقهی و اصولی را در اختیار پژوهندگان این دو علم قرار میدهد. ۳- رسالهای در تقیه ۴- رسالهای در رضاع و نشر حرمت آن ۵- رسالهای در قضاء میت ۶- رسالهای در مواسعه و مضایقه ۷-رسالهای در عدالت ۸- رسالهای در مصاهره ۹- رسالهای در ملک اقرار ۱۰- رسالهای در تبیین قاعده «لاضرر و لاضرار» ۱۱- رسالهای در خمس ۱۲- رسالهای در زکات ۱۳- رسالهای در خلل الصلاه ۱۴- رسالهای در ارث ۱۵- رسالهای در تیمم ۱۶- رسالهای در قاعده تسامح ۱۷- رسالهای در باب حجیت اخبار ۱۸- رسالهای در قرعه ۱۹- رسالهای در متعه ۲۰- رسالهای در تقلید ۲۱- رسالهای در قطع و جزم ۲۲- رسالهای در ظن ۲۳- رسالهای در اصالهالبرائه ۲۴- رسالهای در مناسک حج ۲۵- حاشیهای بر مبحث استصحاب ۲۶- حاشیهای بر نجاهالعباد (رساله عملیه) ۲۷- کتابی در علم رجال ۲۸- تالیفی در اصولالفقه ۲۹- حواشی بر عوائد نراقی ۳۰- حاشیهای بر بغیهالطالب ۳۱- اثباتالتسامح فی ادلهالسنن ۳۲- التعادل و الترجیح ۳۳- رسالهای در التیممالاستدلالی، اشاره نمود.
تاکنون بیش از ۲۰۰ نفر از علما، فضلا و دانشمندان و معاریف رجال اسلامی بر کتابها و نوشتههای او حاشیه و تعلیقه نگاشتهاند و کتابهای تالیفی او مرتب در ایران، عراق و دیگر کشورهای اسلامی مورد تجدید چاپ قرار گرفته است، به حدی که هم اکنون مواد فکری طلاب و فضلای حوزههای علمیه و برخی از مجامع دانشگاهی و حقوقی را تشکیل میدهد و شخصیتهای بزرگی مانند: آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه الاصول)، سید محمد کاظم یزدی (صاحب عروه)، حاج میرزا حبیبالله رشتی، میرزا حسن آشتیانی، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، سید عبدالحسین شرفالدین، شیخ محمدجواد بلاغی، شیخ محمدحسین مامقانی و تعداد زیادی از علما و مجتهدین مبرّز و نامدار که نام بردن آنها به درازا میکشد، بر آن حاشیه و تعلیقه دارند. آنان نوشتهها و تالیفات شیخ را اصل قرار داده و بر آن تعلیقه و حاشیه افزودند و نظریات او را مورد تجزیه و تحلیل و عمقنگری و ژرفانگاری قرار دادهاند.
شاگردان بنام
دوره ۱۵ ساله مرجعیت شیخ انصاری مصروف تربیت شاگردان بزرگ و نامداری شد که توانستند چراغ فقه و اصول فقه را روشن نگه دارند و زمینههای تحولات مهم اجتماعی و فرهنگی عصر خود را رقم بزنند. با مروری کوتاه به نتایج علمی و عملی حوزه درسی شیخ میتوان به اهمیت کار وی پی برد.
نام بیش از ۳۰۰ مجتهد بزرگ شیعی در فهرست شاگردان شیخ انصاری آمده است.( علماء معاصرین ص ۲۰۱ تا ۴۲۴) علاوه بر تربیت و آموزش انبوه مجتهدین نامدار و اثرگذار، نظام مرجعیت شیعه نیز در عصر شیخ انصاری دچار دگرگونیهای اساسی شد و تمرکز و اقتدار بیشتری یافت. می توان شیخ انصاری را پایهگذار سیستم نوین مرجعیت شیعی دانست. او به دلیل مقام والای علمی و مقبولیت کمنظیر اخلاقیاش توانست محبوب میلیونها شیعه شود و به عنوان یگانه زعیم دینی شیعه شناخته شود.
در حلقه درسی وی میتوان نامهایی چون میرزا محمد حسن شیرازی( صاحب فتوای تحریم تنباکو)، شیخ جعفر شوشتری، حاج میرزا حبیبالله رشتی (نویسنده کتاب مهم بدائعالافکار)، سید حسین کوهکمری تبریزی، شیخ محمد حسن مامقانی (مۆلف کتاب ذرایعالاحکام فی شرح شرائعالاسلام)، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی (صاحب کفایهالاصول و پیشوای دینی نهضت مشروطه)، آخوند ملا حسینقلی همدانی (از عرفای بزرگ)، حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی (از مدافعان جدی انقلاب مشروطه)، شربیانی (مجتهد معروف آذربایجانی)، میرزا حسین نوری (صاحب کتاب مستدرکالوسائل)، آخوند ملا قربانعلی زنجانی (از رهبران نهضت مشروطه مشروعه که به دست مشروطهخواهان به عراق تبعید شد) و… نام برد.
شنیدنی ها از زندگی ایشان
۱-هنر
استاد شهید مرتضی مطهری درباره دقت شیخ انصاری در مصرف بیتالمال مینویسد: «شیخ انصاری آن مردی که مرجع کل فی الکل شیعه میشود، آن روزی که میمیرد، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده است، فرقی نکرده است. وقتی که خانه او را نگاه میکنند، میببینند، مثل فقیرترین مردم زندگی میکند. یک نفر به ایشان میگوید: آقا! خیلی هنر میکنید که این همه وجوه به دست شما میرسد، هیچ تصرفی در آنها نمیکنید. میفرماید: چه هنری کردهام؟ عرض میکند: چه هنری از این بالاتر؟
میفرماید: «حداکثر کار من، کار خرکچیهای کاشان است که تا اصفهان میروند و برمیگردند، خرکچیهای کاشان را که پول به آنها میدهند که بروند از اصفهان کالا بخرند و کاشان بیاورند، آیا دیدهاید که به مال مردم، خیانت کنند؟ آنها امین هستند و حق ندارند»
۲-دامهای شیطان
یکی از شاگردان شیخ انصاری(ره) میگوید: «زمانی که در نجف اشرف و نزد شیخ انصاری به تحصیل مشغول بودم، شبی شیطان را در خواب دیدم که طنابهای متعددی در دست داشت، پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: اینها را به گردن مردم میاندازم و آنها را به سمت خویش میکشم و به دام میاندازم، روز گذشته یکی از طنابهای محکم را، به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم، ولی افسوس که علیرغم زحمات زیادم، شیخ از قید رها شد و برگشت.
وقتی از خواب بیدار شدم، در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خود گفتم: خوب است از خود شیخ بپرسم؛ از این رو، به حضور ایشان شرفیاب شده، خواب خود را برایش باز گفتم.
شیخ فرمود: شیطان راست گفته است؛ زیرا آن ملعون میخواست مرا فریب دهد که به لطف خدا از دامش گریختم.
دیروز، من پول نداشتم، اتفاقاً چیزی در منزل لازم داشتیم، با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان (عج) نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش نرسیده است، به عنوان قرض بر میدارم و روزهای بعد ادا خواهم کرد.
یک ریال برداشته از منزل خارج شدم، همین که خواستم پول را خرج کنم، با خود گفتم: از کجا که من بتوانم این قرض را ادا کنم؟ و در همین اندیشه و تردید بودم که تصمیم خود را گرفتم، چیزی نخریدم و به خانه برگشتم، پول را سر جای خود گذاشتم.»
کرامات
یکی از شاگردان شیخ انصاری نقل میکند: چون از مقدمات علوم و سطوح فارغ گشته برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفتم و به مجلس درس شیخ درآمدم ولی از مطالب و تقریراتش هیچ نمیفهمیدم خیلی به این حالت متاثر شدم تا جایی که دست به ختوماتی زدم ، فایده نبخشید. بالاخره به حضرت امیر علیه السلام متوسل شدم.
شبی در خواب خدمت آن حضرت رسیدم و «بسم الله الرحمن الرحیم» در گوش من قرائت نمود.
صبح چون در مجلس درس شیخ حاضر شدم درس را می فهمیدم، کم کم جلو رفتم، پس از چند روز به جایی رسیدم که در آن مجلس صحبت میکردم . آن روز پس از ختم درس خدمت شیخ رسیدم وی آهسته در گوش من فرمود: آن کس که “بسم الله … ” را در گوش تو خوانده است تا ” و لاالضالین” را در گوش من خوانده،
این را گفت و رفت. من از این قضیه بسیار تعجب کردم و فهمیدم که شیخ دارای کرامت است زیرا تا آن وقت کسی از این موضوع اطلاع نداشت.»