اینجا دزفول است .صدای جمهوری اسلامی ایران .شنوندگان عزیز!آژیری که هم اکنون می شنوید بیانگر وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که هر چه سریعتر به پناهگاه بروید !
در سال ۱۳۶۰،وقتی که کم و بیش ۲۰ سال داشت و تازه سربازی اش تمام شده بود ، در رادیو دزفول استخدام شد . در دوران جنگ نیز مسئولیت سرپرستی معاونت خبر در استان های کردستان ،ایلام و اهواز را بر عهده داشت .
“عبدالامیر مطیع الرسول “،کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دارد ،وی نویسنده کتاب”یک شهر،دو جبهه،یک خاکریز” است .این کتاب در مرحله ی ورود به چاپ دوم با نگارش جدید است . آقای عبدالامیر کتاب متفاوتی نیز در دست تالیف دارد . کتاب “جغرافیای حماسی۲۰۰ نقطه شهرستان دزفول”برای مراکز فرهنگی دفاع مقدس خوزستان نگاشته شده است .
او از جزییات و هدف تشکیل رادیو دزفول و نقش موثر آن بر اطلاع رسانی به مردم ، در زمان جنگ ایران و عراق تعریف می کند.
مطیع الرسول از آنجا شروع می کند که عراق رادیوی خوزستان را هدف حمله قرار داده بود و قصد منهدم کردن فرستنده های رادیو آبادان در مرکز خوزستان را داشت . پس از شدت گیری حملات به رادیو ، مسئولان تصمیم می گیرند که فرستنده های موقتی ایجاد کنند ، بنابراین در ابتدا ،پایه های ۱۰ کیلو واتی رادیو fmدزفول را ایجاد و در نزدیکی “سد تنظیمی”نصب کردند . در آغاز کار این رادیو تنها اخبار و اطلاعیه های ضروری برای شنوندگان خوانده می شد که دکتر “علیرضا عصاره “،مسئولیت راه اندازی رادیو دزفول را در آن زمان بر عهده گرفته بود.
عبدالامیر از استقبال مردم در ابتدای راه اندازی رادیو دزفول می گوید :”احمد فرجاد “اولین گوینده این رادیو بود که اطلاعیه ها را برای مردم می خواند .البته نام مستعار او در رادیو ،احمد زنده دل بود.
او به یاد نداشت که اولین کارش چه بوده است ،اما برخی از اطلاعیه هایی را که خوانده بود ،به خاطر می آورد .عبدالامیر می گوید :یادم می آید که روزهای اول کار،اطلاعیه هایی از شرایط خاص ارزاق عمومی شهری،محل تهیه ی کوپن برای خانواده ها از نواحی فرمانداری و آژیرهای قرمز و خط هوایی خوانده بودم .
وی در خصوص جزئیات خواندن اطلاعیه آژیر قرمز می گوید :نواری از آژیر قرمز ضبط شده بود که اپراتور آن را در زمان خطر در رادیو فعال می کرد و اطلاعیه وضعیت قرمز خوانده می شد و لحظاتی بعد ،صدای هواپیماهای عراقی دل همه را می لرزاند . مردم در آن زمان برای من تعریف می کردند که پس از شنیدن آژیر وضعیت قرمز، به سمت زیرزمین ها می دویدند ،رادیو سیار را همراه خود می بردند و تا زمانی که وضعیت سفید را در رادیو اعلام کنیم ،در همان زیرزمین ها منتظر می ماندند .
مطیع الرسول با اشاره به عنوان پدر معنوی رادیو دزفول در تداوم این رادیو ، می گوید : آیت الله سید مجد الدین قاضی،عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه فقید دزفول ،پدر معنوی این رادیو بودند .
وی با بیان اینکه در دوران جنگ ،رادیو دزفول ،به جز بخش فارسی،دارای بخش عربی نیز بود ؛می گوید : مسئول برنامه های عربی رادیو در آن دوران ،”علی اکبر بامشاء”از بچه های حزب الدعوه عراق بود که فن گویندگی خوبی داشت .البته او از عراق رانده شده بود ،اما اصالتش به دزفول می رسید.
این نویسنده دفاع مقدس در ادامه می گوید : صدای برنامه های عربی رادیو در مرزهای جنوبی خوزستان و همچنین شهرهای خارج از مرز ایران در عراق یعنی العماره و بصره پخش می شد . بر اساس اسناد برخی افسران و سربازان عراقی، پخش این برنامه ها سبب پناه آوردن بسیاری از آنها به ایران شد.
وی از شهید “غلامرضا عارفیان”،اولین شهید خون نگار صدا و سیما که افزون بر رزمندگی،نویسندگی و تهیه کنندگی،ضبط صدا و مصاحبه با خانواده شهدا را نیز برای برنامه رادیویی انجام می داد ،یاد می کند و می گوید :کار با سیستمهای معمولی و بدون تکنولوژی آن زمان بسیار مشکل بود و با این وجود شهید گرانقدر بسیار حرفه ای کار خود را روی آنتن می برد . او در عملیات بدر مفقود الاثر شد .
مطیع الرسول می گوید : تمامی برنامه های پیش بینی شده از تهران پشتیبانی می شد و پس از پخش در استانها ،تهران آنها را برای خود نگه می داشت .برنامه های زیادی وجود داشت که نام برخی از آنها “لبیک یا خمینی” و “یالیتنی کنت معکم”بود.
وی در خصوص وضعیت دزفول در دوران جنگ می گوید : ۱۷۶نقطه از شهر دزفول و ۲۰هزار خانه مسکونی در دزفول ،توسط موشکهای اسکات B شوروی و فراگ ، از سه تا ۶ و ۹ متری، بمباران و موشکباران شد و تنها تلی از خاک از آن باقی ماند .
سرپرست معاونت خبر دوران جنگ با اشاره به اینکه در آن زمان ۲۴ ساعته آماده باش بوده اند ،می گوید :هر لحظه ممکن بود که شهر هدف بمب یا موشک عراق قرار گیرد.گروه خبری رادیویی و تلویزیونی ما نیز با دوربینی که از مرکز استان در اختیار ما قرار داده بودند، بی درنگ پس از حملات به محل فرستاده می شد و برای مردم تهران گزارش تلفنی پخش می کردیم.
رادیو دزفول محرمانه بود!
مطیع الرسول از محرمانه بودن مکان رادیو دزفول سخن می گوید و می افزاید: به سبب مسائل امنیتی و حضور منافقین ،محل رادیو ،حتی تا چندین سال پس از جنگ نیز محرمانه بود .حتی یک بار در نزدیکی مقر رادیو موشک خورد ،اما خوشبختانه آسیبی به مرکز نرسید.
وی درباره ی یکی از برنامه های پرشنونده ی رادیویی دوران جنگ می گوید: در آن زمان برنامه ای به نام “پیام جبهه” در دست اجرا داشتیم که پیش از ساعت پر شنونده ۱۴ پخش می شد . در این برنامه پیام رزمندگان مناطق اندیمشک ،دزفول و شوش به گوش شنوندگان می رسید و شایعاتی را که دشمن به قصد تضعیف روحیه مردم پس از عملیاتهای مختلف رواج می داد رد می کرد .
مطیع الرسول با اشاره به یکی از برنامه ها می گوید : متن یکی از گزارشها این بود ” در عملیات بیت المقدس و در کنار جاده اهواز-خرمشهر هستیم .الان بروبچه های لشکر ۷ ولی عصر اینجا هستند و با دشمن مقابله می کنند . از این فرصت استفاده می کنیم و صدای این عزیزان را می شنویم .” و سپس برنامه آغاز می شد و در ادامه گزارشی از صحبت های رزمندگان پخش می شد . بعد ها ما صداهای رزمندگانی را که به شهادت رسیده بودند ، به صورت ضبط شده داشتیم که یک گنجینه ارزشمند است . خانواده های بسیاری از شهدا پس از شهادت رزمنده ی خود ، با شنیدن صدای وی به هیجان می آمدند و اشک هایشان سرازیر می شد . البته بخشی از این صداها بر اساس سلیقه فردی شخصی در رادیو پاک شد.
او می گوید: مایه ی تاسف است که برخی افراد برای چنین گوهرهای ارزنده ای که برای تاریخ سرزمین ما بسیار مهم است ارزش کمی قائل هستند . ما انتظار داشتیم این فرد به خاطر این سهل انگاری بزرگ تنبیه شود ،اما نشد و …
برنامه “نسل انقلاب” رادیو ،ویژه نوجوان ها بود
این نویسنده دفاع مقدس، از تهیه کننده های برنامه “نسل انقلاب”که ویژه نوجوانان بود،یاد می کند و می گوید :شهید “غلامرضا عارفیان ” و شهید “سید ابراهیم غفاری” تهیه کننده های این برنامه بودند و این برنامه ،برنامه ای پرمخاطب در زمان خود بود . بیش از ۱۰۰نوجوان در هر قسمت این برنامه ،برای پرسشهای مسابقه پاسخ می فرستادند ،آن هم در شهریکه مرگ هر لحظه در کمین مردم بود .
مطیع الرسول می گوید : آیت الله حائری می گفتند که “هرلحظه ، نقش مردم دزفول توی شهر دزفول عبادت است .”
وی در ادامه می گوید :اگر بخواهیم از بچه های رادیو یاد کنیم ،بیشتر آنها بازنشسته شده اند .برادر شهید “عارفیان”در مقطعی مدیر رادیو دزفول بودند و در کنار این شغل ،در آموزش و پرورش نیز کار می کردند .”بهمن دلدار” و “سعید کاسب زاده” “مهدوی فر” نیز صدا پردازان آن زمان بودند .
مطیع الرسول با اشاره به نقش رادیو دزفول در فعال کردن نهادهای امدادی می گوید : یک بار در زمان جنگ ،اتفاق نادری در شهر رخ داد . در نزدیکی یکی از پمپ بنزینها ،خودرویی حامل سیلندر پارک شده بود که موشکی به آن اصابت کرد و باعث انفجار شد .صدای شدید انفجار سبب شد که مردم گمان کنند دشمن به شهر حمله کرده است . پس از این اتفاق،اپراتور پخش که “محمد نظربیگی” بود اعلام کرد که “شنوندگان عزیز،بنا بر اعلام دستگاههای مسئول،صدای انفجار و شعله های آتش ناشی از انفجار و شعله های آتش ناشی از انفجار کپسول های گاز است . نگران نباشید .” اعلام ماجرا از رادیو ،نقش مهم و خونسرد کننده ای برای مردم داشت .
وی در خصوص نقش دزفول در جنگ می گوید : در دوران دفاع مقدس دزفول نقش یک انقلاب فرهنگی برون مرزی و درون مرزی را ایفا می کرد و آن قدر تاثیرگذار بود که توانست نیروهای دشمن را تسلیم و پناهنده ایران کند .
این گوینده دفاع مقدس می گوید : فرستنده FM ،فرستنده ۱۰ کیلو وات برون مرزی و صددرصد تنظیمی است .
وی از تلخ ترین خاطره دوران حرفه ای خود می گوید :پس از بمباران ،تشییع شهدا دردناکترین خاطره ما بود . یک بار در خیمه گاه دزفول ،در ماه رمضان بمباران شد که هشت خانواده فرزندانشان را تشییع کردند .یکی از آنها شهید “بامشاد “بود که در موج انفجار بر بالای پشت بام یکی از خانه های اطراف سوخته بود و پس از ۴۸ ساعت پیدا شد .
مطیع الرسول شیرین ترین خاطره خود را خواندن خبر پیروزی عملیات فتح المبین و عبور اسیران عراقی از دزفول می داند و می گوید : متن پیروزی از این قرار بود :
“شنوندگان عزیز،هم اکنون در خیابان امام خمینی دزفول هستیم و تا لحظاتی دیگر اسرای ارتش رژیم بعث عراق که توسط رزمندگان پرتوان اسلام در جبهه های جنوب به اسارت درآمدند ،به وسیله اتوبوس وارد این شهر خواهند شد و مردم عزیز از این پس شاهد انفجار موشکها و توپهای عراق نیستند .”
منبع : ماهنامه عشقستان
خرداد ۹۳