اول دی ماه یازدهمین سالگرد عروج ملکوتی منادی بیداری، حجت الاسلام و المسلمین شیخ رضا ابوالقاسمی پور و همسر مکرمه ایشان می باشد…
از عشق که میگفتی همه عاشق میشدند، از معشوق که میگفتی همه میمردند، از محبت که میگفتی همه گریان میشدند، چه مستانه میسرودی برای اربابت یا صاحب الزمان… چه آرام و پر تب وتاب بودی،لبخند زیبایت شورآفرین و نگاهِ نافذت پر معنا. آن شب چه آرام میآمدی بی صدا و کم حرفتر از همیشه، در تاریکی محض محفل عاشقانه خود را کنار منبر رساندی، آرام نشستی، سر به زیر افکنده و مغموم، اگار برای زمینیها متأسف بودی، آن شب پر سوزتر از هر شبی دیگر طلب کردی، آن شب بیش از هر شب دیگر تشنه بودی و پر التهاب. آن شبی را میگویم که آخرین شب قدر تو بود و انگار میدانستی … چون بیقرار و بی پروا در روضهالعباس از خدای خویش روضهالعباس را طلب کردی و چه زیبا رسیدی، آری از روضهالعباس تا روضهالعباس فقط یک شب قدر فاصله بود و تو آن شب را در آغوش کشیدی و به معشوق رسیدی…
خدا رحمتشون کنه…