مطالب با برچسب حزب الله دزفول

shahid-enayat.roozevasl

کفّ نفس

راه كه مي‌رفت سرش پايين بود تا نكند چشمش به نامحرم بيفتد. بارها اتفاق افتاده بود که خواهرش چندين بار در خيابان از كنارش رد شود ولي تا محمد را صدا نمي‌کرد، او را نمي‌شناخت؛ چون...