۲۷ام، اسفند ۱۳۹۱

www.roozevasl.com
telegram: @roozevasl

او قصّاب محلّه ی ما بود ، مردی با محاسنی سیاه و چهره ای نورانی ، قدی رشید وقامتی رعنا ، بازوانی ستبر و سینه ای گشاده ، براستی دلیری ودلاوری برازنده ی اوبود ، دیده گانش نافذ ودرراه رفتنش استواری موج می زد . او را بدون لبخند نمی دیدی ولبخند با قرمزی صورتش ، زیبایی او را چندین برابر میکرد . اومعروف به مشهدی عبدالحسین و مغازه ی او نبش کوچه ی شهربانی قدیـــم واقـــع در خیابان شریعتی(سی متری سابق)بـود. او به راستی یکی از حبیبان الهی بود (الکاسبُ حبیبُ الله) ، به وقت فروش گوشت ، کمتر به مشتری نگاه می کرد و یا اصلاً نگاه نمی کرد ، گویی می خواست نفهمد که مشتریش کیست تا خدای نخواسته ، در انتخاب گوشت ، برای مشتری تبعیض قائل نشود ، به درستی کیل(وزن)می کرد و به هنگام مراجعه ی فردی مستمند، آن طور که می باید به او توجّه و کمک می نمود . قبل از انقلاب چون در خانواده ای مذهبی و انقلابی حضور داشت او را به عنوان یکی از چهره های انقلابی و یکی از یاوران توانای انقلاب و از یاوران انقلابیون به شمار می آوردند . در جلسه ی قرائت قرآن مسجد آقا حبیب واقع در محله چولیان (خیابان شریعتی) شرکت می کرد وعلاقه ی فراوانی به تلاوت و قرائت قرآن داشت او هر شب از منزلش که روبروی کوچه ی مسجد آقا حبیب بود به این مسجد می آمد وبا ذوق وشوق زیادی اقامه ی نماز کرده و در مکتب قرآن زانو می زد و کلام وحی الهی را با جان و دل سامع وشنونده بود.

یک روز همه ی بچه های جلسه را جهت صرف نهار به منزلش دعوت کرده بود ((در شوادون (زیر زمین) وفقط صرف کله پاچه، آنهم چه کله پاچه ای )) روزی به یاد ماندنی در خاطره ی بچه های جلسه .

در ایام محرم مشوّق بنده در نوحه خواندن در مسجد آقا حبیب بود و از نوحه ی(سفینه النجاتِ ما یا ابا عبدالله- تو مایه ی حیات ما یا ابا عبدالله) بسیار خوشش می آمد .

پس ازپیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی ، دل او به شوق وصل یار، آسمانی شده بود . تا اینکه در روزهای آماده شدن در پادگان دو کوهه وقبل از عملیات فتح المبین او علمدارِ بچه های رزمنده دزفولی شده بود او بیرق دارِ یاوران مهدی(ع) شده بود او مرحله ی عبدالحسینی را پشت سر گذاشته بود و به مرحله ی ناصر الحسینیرسیده بود او در پادگان دو کوهه به هنگام صبحگاه ، پرچمدار شده بود .او کسی نبود بجز (حاج عبدالحسین کیانی) فرزند حاج علی کیانی .

او یعنی حاج عبدالحسین کیانی در عملیات پیروزمند فتح المبین به اتفاق یاورانی از یاوران حضرت مهدی(ع) از جمله پسرِ برادرش شهید مسعود کیانی ، ازفرش پر گشوده و به سوی عرش پرواز کردند.

شهید حاج عبدالحسین کیانی در روز پنج شنبه ۱۲/۱/۱۳۶۱ تشییع و در کنار دیگر شهیدان شهیدآباد دزفول به خاک سپرده شد .

*** او اگر ما را شفاعت کند ، دیگر چه می خواهیم ؟

حضرت امام خمینی(ره) در پیامی خطاب به رزمندگان عملیات پیروزمند فتح المبین فرمودند :

اینجانب از دور، دست وبازوی قدرتمند شما را که دستِ خداوند بالای آنست می بوسم وبر این بوسه افتخار می کنم .

محمدحسین دُرچین
chamadaneabi.blogfa.com

يک ديدگاه براي “گذری بر ابعاد شخصیتی شهید عبدالحسین کیانی”

  1. ناصری می‌گه:

    با سلام
    خاطره جالبی بود خیلی مأنوس نوشته شده است.

پاسخ به ناصری