۱۸ام، دی ۱۳۹۱

www.roozevasl.com
telegram: @roozevasl

                                       آیینه اخلاص

در آستانه ششمین سالگرد عروج استاد عزیزمان حجت الاسلام و المسلمین شیخ رضا ابوالقاسمی قرار داریم روحانی جوان، پارسا، انقلابی و مجاهد و مهاجری که اول بار در دزفول خیمه عاشقی برپا کرد و با لحن ملکوتی و صوت داوودی و بیان مسیحایی اش شور و شعور «مهدویت» را در میان نسل جوان و نوجوان تزریق کرد و به حق «شیدای ظهور» نام گرفت.

راهی که شیخ بصیر و عاشق این دیار به روی نسل نو گشود به لطف خدا و اخلاص مثال زدنی آن بزرگوار، اینک رهروان بسیاری یافته است.

از برکات اخلاص او نوجوانان دیروز و طلبه های فاضل و دانشجویان و اساتید امروز هستند که قامت کشیده و بالنده شده و از نردبان معرفت و عشق بالا رفته اند. آنان پروانه های شیفته و عاشقی بودند که در محفل انس با امام زمان(عج)، گرداگرد شمع وجود شیخ رضا حلقه ی عاشقی می زدند و راه و رسم ولایتمداری و تهذیب نفس و مسلمان و مومن زیستن را از کلام و عمل او فرا می گرفتند و در صراط مستقیم ولایت گام می نهادند.

گذشت زمان، از نورانیت شخصیت او نکاسته و بر حقانیت راهی که برگزید صحه نهاده است. تلاش ناموفق فرقه های منحرف و بدعت گذار صوفیه از یک سو و سیاسیون بی تقوا و اصحاب دنیا از دیگر سو نتوانست از الگو شدن این روحانی بصیر و بدعت ستیز و شجاع مانع شود و اینک با گذشت شش سال از عروج ملکوتی اش همچنان نوارهای سخنرانی و نواهای دلنشین و عاشقانه اش دست به دست می گردد و دل نوشته های زیبا و واگویه ها و شکوائیه هایش در فراق یار، دل های غبار گرفته را شستشو می دهد. آنچه پیش روی شماست بخش های کوتاهی از سخنرانی های ایشان در محفل انس با امام زمان(عج) است که در سال ۱۳۸۳ ایراد گردیده است:

برای امام زمانتان نامه بنویسید

به عزیزانم جداً توصیه می کنم هفته ای دو سه شب بنشینید و به امام زمان نامه بنویسید: یار غائب از نظر سلام، باز هم آمدم با کوله باری از گناه، ولی هیچ جایی پیدا نکردم جز در خانه تو.

بنشینید حرف بزنید با آقاتون، اگر زبانت یاری نمی کند قلم یاری می کند، نامه بنویسید با امام درد دل بکنید. دردهای امام زمانتان را بنویسید. هر جا گناه به سراغت آمد بنشین نامه بنویس: یابن الحسن تو باشی و گناه سراغ من بیاید؟

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد

حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

در خلوت های خود با امام زمان صفا کنید. به خدا قسم بی امام زمان، صفا در زندگی معنا ندارد. نگذارید فرصت ها از دست برود، کاری بکنید تکانی بخورید، اگر او را نمی بینیم ولی می توانیم برایش نامه عاشقانه بنویسیم، نوشتن خیلی به ما کمک می کند و کم کم شدت علاقه ایجاد می کند. امام زمان همه نیازهای ما را برطرف می کند.

استعدادهای خود را در مسیر فرج شکوفا کنید

چقدر برای استقرار حق قدم برمی داریم؟ چقدر استعدادهای خود را در جهت استقرار حق به کار می گیریم و شکوفا می کنیم؟ اگر استعدادهایت را شکوفا نکردی مورد بازخواست قرار می گیری، و اگر این استعدادها را شکوفا کردی ولی در جهت استقرار حق نبود باز هم مورد سوال قرار می گیری که چرا استعدادت را زنده به گور کردی؟ چرا استعدادت را در جهت فرج به کار نگرفتی … استعدادت باید فرج را نزدیک کند آیا این آیه را نخوانده ای که می فرماید: «او اذا المؤده سُئلت بِاَیِّ ذنبٍ قتلت»؟

آقا جان مرا برای خودت هزینه کن

یکی از علمای بزرگ متعهد، عمری امام زمان را صدا می زد، هفتاد سال صدا می زد یابن الحسن، خیلی مشتاق زیارت آقا بود ولی آقا را ندید. بالاخره در هشتاد و سه سالگی در بستر مرگ افتاده بود. اطرافیانش می گویند ایشان در حال احتضار به گوشه ای خیره شد و زمزمه ای داشت. خوب دقت کردیم دیدیم آقا دارد می گوید «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟»

یابن الحسن گیرم وقت مرگ بیایی بالینم ولی در آن لحظه چه کار می توانم برایت بکنم آقا؟ آقا تا جوانم مرا برای خودت انتخاب کن تا هنوز نفس دارم پیدایم کن دستم را بگیر خیلی دوست دارم خودم را فدات کنم یابن الحسن.

به لبم رسیده جانم تو بیا که زنده مانم

پس از آن که من نمانم به چه کار خواهی آمد؟

آماده ای ظرفیتت را بالا ببری

شما برای اینکه به تعادل نفسانی به هنگام ظهور برسید نیازمند این هستید قبل از فرج ظرفتان را بزرگ انتخاب بکنید. تعادل نفسانی، مظروف خیلی بزرگی است، محتوای سنگینی است، ظرف آن و ظرفیت آن را باید قبل از فرج به دست بیاوری. با چه چیزی؟ با تحمل سختی ها، با خودسازی. چقدر ظرفیت داری در مقابل یک گناه؟ در مقابل دنیازدگی، در برابر زینت ها و جاذبه های دنیایی؟ چقدر ظرفیت داری جانت را به امام زمانت هدیه کنی؟

یابن الحسن در بدست آوردن ظرفیت بالا یاری مان کن. ما بلد نیستیم از کجا باید ظرف بدست آوریم و ظرفیت پیدا کنیم، به ما نشانی بده تا در همین عالم ظرفیتمان را بالا ببریم، تا وقتی آمدی، ما را پیش خودت ببری و بگویی در دوران غیبت خیلی محکم بودی، حواست جمع بود، تحمل داشتی، برای همین تو را پیش خودم می برم تو را فرمانده یکی از لشکرهام می کنم. تو را فدایی خودم می کنم.

شما فکر می کنید حضرت اباالفضل چگونه به علمداری امام حسین(ع) رسید؟ چون قدرتش زیاد بود؟ چون قد و قامتش بلند بود؟ نه، ظرفیتش بالا بود لذا بهترین درجه را در سپاه امام حسین(ع) گرفت. آماده هستی ظرفیتت را بالا ببری؟

دلم می تواند برای تو بتپد آقا جون؟

آقا جون، امشب هیچ چیز از شما نمی خواهم، به خودت قسم حاجت ندارم، آقا جون به دلم وعده داده بودم اگر با صفا بشی، با تقوا باشی، آقا خودش میاد سراغت، حالا دلم بهانه ات را می گیره، پس کو آقا؟ کی به من سری می زنی؟ اگر نیایی می میرم آقا، از دست میرم آقا، تحمل ندارم آقا.

آرامش من این شده بی تاب تو باشم، نگرانت باشم، غصه تو را بخورم یابن الحسن، یک شب وقتی بی تاب تو نیستم به خودم می گویم چه شده؟ چرا این قدر بد شده ام؟ یک شب وقتی توی خاطرم نیستی می خواهم دیوانه بشم.

می دانم بالاخره تو را نمی بینم چون اوضاع خودم را خوب می دانم خیلی وضعم خراب است. می دانم تو را نمی بینم ولی دلم که می تواند برای تو بتپد، نمی تواند؟

با پذیرفتن حق کوچکتر خود را آماده اطاعت از حق بزرگتر بکنید

اگر می خواهید به عالم و آدم نگاه منصفانه داشته باشید، باید حق را بشناسید و در برابر حق، خاکسار و متواضع باشید و راه خاکساری در برابر حق این است که از حقوق کوچک شروع کنید.

اگر در برابر حق کوچکی تسلیم نشدید به طور طبیعی در برابر حق بالاتر دچار تردید می شوید و حق را نمی توانید تشخیص دهید. خداوند کسانی را که حقوق کوچک را تشخیص می دهند ولی در مقابل آن تسلیم نمی شوند در برابر حقوق برجسته و بزرگ مردد می کند و قدرت تشخیص را از آنها می گیرد.

اگر در جامعه ما کسانی را می بینید که نمی توانند حق را از باطل تشخیص بدهند باید تاریخچه زندگی شان را بررسی کنید تا برسید به جایی که در مقابل حقوق کوچکتر- با اینکه تشخیص داده اند- تسلیم نشده اند

چرا برخی از شیعیان، به هنگام ظهور جا خالی می کنند و در حقانیت امام زمان تردید پیدا می کنند و یا انکار می کنند؟ چرا در برابر این حق بزرگ دچار تردید می شوند؟ چون حالا در مقابل حقوق کوچکتر- که تشخیص می دهند- تسلیم نیستند لذا نگاه منصفانه از آنها گرفته می شود.

اگردر مراحل پایین تر، با انصاف عمل نکردی در مراتب بالاتر انصاف نخواهی داشت و این یک اعلام خطر است.

مروز اگر در برابر حق کوچک- که البته کوچک نیست یک حق بزرگ است ولی در برابر حق امام زمان کوچک است- در برابر ولایت فقیه کوتاه آمدی و تسلیم و مطیع نشدی فردا در برابر حق بزرگی مثل حق امام زمان دچار تردید خواهی شد.

یک زمانی در کوفه و زمانی دیگر در مدینه، در مقابل دو حق کوچک ایستادند و کار کشید به پایمال کردن حقوق بزرگتر.

تاریخ غضب فدک در مدینه و ناهمراهی کوفیان با مسلم بن عقیل را بخوانید تا روشن شود نادیده گرفتن این حقوق کوچکتر به چه فجایعی انجامید.

نظري بگذاريد