۸ام، فروردین ۱۳۹۲

www.roozevasl.com
telegram: @roozevasl

q4923_282

این شعر زیبا منتسب به یکی از دوستان هیئت روضت العباس است که به مناسبت پنجمین سالگرد عروج ملکوتی شیخ رضا ابوالقاسمی پور است که به مخاطبین محترم تقدیم می شود

 

تو و یک مسجد و یک منبر عشق

سخن ها گفتی از پیغمبر عشق

ندیدی جبهه های جنگ را نه

ولی ساکن شدی در سنگر عشق

غم هجران مهدی در دلت بود

نمی دانم رسیدی در برِ عشق؟

غم میخ در و پهلـــــــوی مادر

که خواندی روضه ی نیلوفر عشق

هنوز از عشق عینش را نخواندیم

تو امــا پر زدی تا آخــــر عشق

همان ساعت که ساقی سوخت جانش

هراسان شد نگاه ساغر عشق

تو رفتی آسمان بارید آن روز

امان از چشم خیس و مضطر عشق

کنون ماییم و جای خالی دوست

که شد پرپر کنار پیکــــر عشق

اگـــر چه رفته ای دیگــر از اینجا

نشـــد هجـــرانت اما باور عشق

شعر از : هور

نظري بگذاريد